جدول جو
جدول جو

معنی خوش دامن - جستجوی لغت در جدول جو

خوش دامن
پاکدامن
تصویری از خوش دامن
تصویر خوش دامن
فرهنگ فارسی عمید
خوش دامن
((~. مَ))
خشتامن، مادرزن، مادرشوهر، خشدامن
تصویری از خوش دامن
تصویر خوش دامن
فرهنگ فارسی معین
خوش دامن
پاک دامن، پاک دامان، عفیف، نجیب، پاک، باعفت
متضاد: تردامن، آلوده دامن، آلوده دامان، نانجیب
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تکۀ پارچه یا چرم که کارگران هنگام کار کردن جلو دامن خود از کمر آویزان می کنند، پیش بند، قسمت جلو لباس یا دامن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خوش قامت
تصویر خوش قامت
دارای قامت زیبا
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از گوش دادن
تصویر گوش دادن
گوش فرا دادن، گوش کردن، شنیدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خشک دامن
تصویر خشک دامن
پاک دامن، نجیب، عفیف، پارسا، پاک جامه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از جوش دادن
تصویر جوش دادن
به هم اتصال دادن دو تکه فلز یا پلاستیک و امثال آن که از هم جدا نشود، جوشکاری، جوشاندن
کنایه از پیوند دادن، کنایه از به هم پیوستن و ترتیب دادن دو چیز مثلاً معامله را جوش داد
فرهنگ فارسی عمید
(خوَشْ / خُشْ مَ نَ / نِ)
کنایه از معشوقه ای است که سرین بزرگ و تنگ و خشک داشته باشد. (از لغت نامه محلی شوشتر نسخۀ خطی)
لغت نامه دهخدا
(خوَشْ / خُشْ مَ)
خوشتامن. مادرزن. (از برهان قاطع) (از ناظم الاطباء) :
بگویم ای زن تو گشته قلتبان شوهر
سه پایه زن شده خوشدامن ترا داماد.
سوزنی.
، مادر شوهر. خوشتامن. (از برهان قاطع)
لغت نامه دهخدا
تصویری از خوشدامن
تصویر خوشدامن
مادر زن مادر شوهر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دوش دادن
تصویر دوش دادن
مدد کردن، یاری کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جوش دادن
تصویر جوش دادن
بهم پیوستن دو چیز سخت (چون دو تکه فلز) التصاق دادن لحیم کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خشک دامن
تصویر خشک دامن
نیکو کار پاکدامن مقابل تر دامن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خوش قامت
تصویر خوش قامت
خوش اندام
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خوش داشتن
تصویر خوش داشتن
علاقه مند بودن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خوش باطن
تصویر خوش باطن
نیکو نهاد، نیکو سرشت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گوش دادن
تصویر گوش دادن
گوش افکندن، شنیدن، تسمع
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جوش دادن
تصویر جوش دادن
((دَ))
به هم پیوستن دو چیز سخت (مخصوصاً فلز)، لحیم کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از گوش دادن
تصویر گوش دادن
Listen
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از گوش دادن
تصویر گوش دادن
écouter
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از گوش دادن
تصویر گوش دادن
hören
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از گوش دادن
تصویر گوش دادن
słuchać
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از گوش دادن
تصویر گوش دادن
слушать
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از گوش دادن
تصویر گوش دادن
слухати
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از گوش دادن
تصویر گوش دادن
escuchar
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از گوش دادن
تصویر گوش دادن
ouvir
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از گوش دادن
تصویر گوش دادن
ascoltare
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از گوش دادن
تصویر گوش دادن
luisteren
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از گوش دادن
تصویر گوش دادن
सुनना
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از گوش دادن
تصویر گوش دادن
mendengarkan
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از گوش دادن
تصویر گوش دادن
듣다
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از گوش دادن
تصویر گوش دادن
להאזין
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از گوش دادن
تصویر گوش دادن
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از گوش دادن
تصویر گوش دادن
聴く
دیکشنری فارسی به ژاپنی